دانلود سخنرانی استاد مقیمی جلسه 2 فاطمیه 94 
موضوع : چه کنیم تا به سمت ولایت مداری حرکت کنیم؟؟
اولین قدم معرفت است وسپس محبت، سپس اطاعت ، بعد از آن تبعیت است تا به ولایت برسیم .
چنانچه هر مرحله خالصانه عمل کردیم به مرحله ی بعد خواهیم رسید وزمانی که به ولایت 1 رسیدید ، خداوند به شما معرفت 2 میدهد والاآخر واین روند پی در پی ادامه می یابد.
اما گاهی معرفت منتهی به حسادت می شود لذا از مسیر جا می مانیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند: به علی حسادت نورزید. حسادت بغض وکینه ودشمنی می آورد و دشمنی ولایت در پی دارد ، از کانال هدایت، کانال الذین آمنوا کاملا خارج شده و وارد کانال الذین کفروا میشوید. در کربلا میفرمایند عرفوک ومن الماءمرعوک تورا شناختند ومانع ات برای برداشتن آب شدند. شناختند ودر مقابل امام ایستادند. پس پایه ی اول عالم معرفت است . اساس حب وبغض ها دوستی ها ودشمنی ها در عالم است.
گاهی دشمن از بیرون به جریان توحید ، اطلاع می یابد مانند مراکز شیعه شناسی، کالج ها و... وگاهی از طریق فردی درونی وکه در دل جریان توحید وعدالت رشد یافته وسر سفره ی امامت و ولایت نشسته است ،آگاهی میابد. چه بسا برای عده ای معرفت آمد اما حسادت ومنفعت طلبی نیز آمد، بی بصیرتی هم آمد ،نتوانستند پا بر هواها ونفسانیات خویش قرار دهند ودشمنی ایجاد شد نمک خوردند ونمکدان شکستند . مگه میشود که انقلابی یک ضد انقلابی شود بله می شود. اینان به ووسیله ی امام واسلام شناخته شدند طلحه ها وزبیر ها سر سفره ی امام شناخته شدند.
اینان مطالبی بود در تکمیل بحث شب گذشته امشب در نظر داریم با پدیدهای به نام مأمونیسم آشنا شویم .
مأمون را چگونه تعریف کنیم ؟تابع ؟ مطیع ؟
در ظاهر همدل وهمزبان با امام ودر باطن مخالف امام ... با توجه به مطالب شب گذشته که باهم مرور کردیم
بی شک تابع نبود.اما آیا مطیع بود حرف گوش میدادو ظاهر را حفظ میکرد .
چه طور میتوانیم او را معنا کنیم این مهندسی معکوس به چه معناست؟
ما بایستی پدیده های مقابل اما م را بشناسیم مخصوصا کسانی را که حفظ ظاهر می کردند ومیکنند. آنان که صراحتا اظهار ضدیت می کنند وضعیتشان روشن است، آنانی هم که نفاق آشکار دارند سختی شناختشان کمتر است تا کسانی که عملا در هردو جبهه اند ، کسانی که شدیدا ظاهر راحفظ میکنند.
مأمون فوق دکترای زیرکی را داشت . معمولا در تاریخ دریک فضا از عمر وعاص ومأمون نام می برند. عمر عاص در دستگاه بنی امیه بود ونقشه هایش با برند شیطان بود ولی مأمون امام رادر کنار خود نشاند مختصاتش بالاتر از عمر وعاص بود .
مأمون چندین هدف را در پی این پیشنهاد ولایت عهدی دنبال میکرد.
- در صدد بود تا قِداست ومظلومیت امام را از بین ببرد . چگونه ؟؟ امام به این طریق میشدند آخوند درباری. لذا قداستشان از بین میرفت از طرفی فضا وتریبون هم پیدا میکنند پس مظلومیتشان هم از بین میرفت .
- میخواست ارتباط امام را با مردم قطع کند از جنبه ی دیگر چریک ها وحزب اللهی های آن زمان که آتش زیر خاکستر بودند وقتی مشاهده میکنند امامشان ،ارشد شان به پای میز مذاکره مینشیند ،پنچر شدند ، بهم ریختند ونا امید شدند.
- -از طرف دیگر شیعه 150 سال مدعی بود که خلافت غصب شده وبا ورود امام به ولایت عهدی به این ادعا خدشه وارد می شد .
.و امام محلل کارهای مأمون می شوند وجه المصالحه ی بیجا کاری هایش .امام نمی تواند ولایت عهدی را نپذیرد زیرا جنگ میشود وامام شهید خواهند شدو این شهادت تاثری نداشت زیرا تنها 10 سال است که بنی عباس برروی کار آمده و وهنوز بین مردم محبوبیت دارند . مردم را از چنگ بنی امیه نجات داده اند، همانند محبوبیت آمریکا بعد از سقوط صدام . لذا نمی شد که امام با آنان تیز برخورد کند .
امام جامعه را سر دو راهی قراردادند. هردو راه متحمل ضررهایی بود .جنگ یا پذیرش ولایت عهدی وامام راه سوم را ایجاد کرده ونه تنها ضرر رفع شد منفعت نیز حاصل شد . امام هنگام خداحافظی از اهل بیت خویش ودر مدینه نیز دستور به گریه دادندواکراه خود را آشکارا بیان کردند .
تصمیم داشتند امام را از مسیری که محبین ایشان نباشند عبور دهند که امام در مسیر جدید با جذب مردم نتیجه ی معکوس ایجاد کردند ومامون نتوانست به مقصد برسد . از طرفی امام به گروههای پنهانی وزیر زمینی چراغ سبز نشان دادند به همین دلیل بود که مأمون نتوانست امام را بیش از یک سال تحمل کند .
راهکار دیگر امام پذیرش ولایت عهدی مشروط بود به طوری که در عزل ونسب وامور مالی دخالتی نداشته باشند لذا همه متوجه اکراه امام شدند .
امروز ما نیز با پدیده ی مأمونیسم مواجهیم
و مأمونیسم یعنی
وجه المصالحه قرار دادن امام جامعه برای کارهای شخصی .
یعنی اول وآخر جمله همانند مأمون بگویی یا رسول ا... .
یعنی اسم امام باشد ولی رسم امام نباشد.
مأمونیسم یعنی به زحمت انداختن امام جامعه
یعنی سوء استفاده کردن از اسم امام .
حتی اباما هم امروزه میداند باید اول وآخر حرفش بگوید با سلام ودرود بر روان پاک امام شهدا ومقام معظم رهبری ......... .
همچنان قبل هر جمله ای می گویند آقا گفتند ...... چنانکه طی چند سال گذشته دفتر آقا بایدمرتبا اطلاعیه بزنند که این جملا ت باید تنها از مجرای خودش باشد.......
درباره ی این افراد با دید مثبت تنها می توان گفت اگر در دستگاه توحیدی باشند یک مُشت انسان مطیع منفعت طلب ونتیجه طلبی هستند که اگر به دستگاه شیطانی نرسند از دایره ی طاعت خارج می شوند وبه حسادت میرسند واگر در دستگاه شیطانی باشند ضد هستند مثل مأمون که ضدیت اش روشن نیست . ما خوش بین بودیم که فکر میکنیم در دستگاه توحیدی اند .آنان در لبه ی پرتگاه ضدیت اند .
در قضایای مذاکره ی برجام آقا ( مقام معظم رهبری) را نیز سر دوراهی قراردادند.گفتند به آقا می گوییم می خواهیم مذاکره کنیم اگر آقا بپذیرد به نفع ماست وخواهیم گفت چرا 25 سال نپذیرفتید و به ملت پاسخگو باشید و... ضررها را مطالبه میکنیم و......
یا آقا نمیپذیرد خواهیم گفت ما می خواهیم برای ملت کاری انجام دهیم ولی سید نمی گذارد .
همانند خود مأمون گفت یا امام میپذیرد که خلافت را به ولایت برگردانیم وهرآنچه خواستیم با نام امام انجام میدهیم و بهانه خواهیم داشت که یک باره نمیتوان همه چیز را اصلاح کنیم و... یا امام نمی پذیرد ومدعی خواهیم شد خود امام خلافت راقبول نکرد .
آقا همانند امام رضا علیه السلام مشروط پذیرفتند. مشروط کردند بر سطح هسته ای و بارها فرمودند به مذاکرات خوش بین نیستم همواره مذاکرات را رصد میکردند. برای همه روشن بود وهست که آقا قلبا با مذاکرات موافق نیستند .فرمودند به آمریکا بی اعتمادیم لحظه به لحظه پس از رصد دیدگاههای خود را آشکارا می فرمودند
اما دلیل حمایت آقا از تیم مذاکره کننده چه بود ؟؟
دلیل حمایت دلیل قبول مشروط مذاکرات است . حمایتی مشروط برای مذاکره ای مشروط .
هرگز حمایت مطلق از تیم مذاکره کننده نبود که اگر ثابت کردید پیش ما جایزه دارید . هر جا حمایتی بود، پشتش هشداری نیز بود امر ونهی ای بود . بلا شرط نبود . این مدل امام رضایی است. فرمودند اعتماد ندارند(بااین مضمون) اما تجربه ای می شود برای نسل های آتی بعد از انقلاب که خباثت آمریکار به چشم ندیدندوفکر میکنند جایی خبری است!!
تهدیدها را به فرصت تبدیل کردند در هیچ سالی مثل این دو سال مذاکره ما آمریکا را از لحاظ تئوری وایدئولوژیک نکوباندیم وپرونده اش را باز خوانی نکردیم. فرمودند فصل جدیدی از استکبار ستیزی آغاز شد .
اگر هوش سیاسی نباشد مأمونیسم ظاهر ولایت مدارانه است و اطاعت وتبعیت نشان میدهد ولی در حقیقت رنگ وبویی از اطاعت ندارد اگر اطاعتی هم باشد در آستانه ی سقوط است مهندسی معکوس را طی میکند واگر فرد به مقصد نرسد به ضدیت خواهد رسید. همانند فتنه ی88 ، تا قبل از انتخابات هم سخن از آقا وانقلاب وقانون بود وبعد که رأی نیاوردند ومنفعت حاصل نشد رفتند در جبهه ی مقابل ومهندسی معکوس رخ داد .
باید مراقب پدیده های معارض باشیم .
صلوات ودرد بر امام زمان علیه السلام
:: مطالب مرتبط :
سخنرانی ها ی هر هفته هیئت